دستینه های خورشید

ساخت وبلاگ
 روز پنج شنبه برای ازمون کنکور کارشناسی ارشد،  ناظر جلسه بودم. چقدررررر خسته کننده بود. چقدررررر حوصله سر بر  بود خودم ازمون داشتم اینقدر خسته نشدم حداقل اونجا یه کم استرس و هیجان داشتم ولی تجربه جالبی بود مسلا (س سه نقطه ندارم) یه خانومی حدودا سی ساله خیلی تمیز و مرتب پاسخ نامش رو جواب داده بود. دستینه های خورشید...
ما را در سایت دستینه های خورشید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgal-sol6 بازدید : 263 تاريخ : پنجشنبه 15 تير 1396 ساعت: 22:07

یه هفته قبلش یه رئیس_ی میگفت ده تا رئیس_ی از دهنش در میومد روز بعد انتخا_بات گفتم روح_انی خیلی جلوتره میگه اخ جووووووون...دست جیغ هورااااااا منو میگی اینجوری بودم اخه میگفت میخواد به رئیس_ی رای بده که!!!!!! واقعا غبطه میخورم بهشا *************************** بهم میگه همیشه هم راست گویی خوب نیست خوب دستینه های خورشید...
ما را در سایت دستینه های خورشید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgal-sol6 بازدید : 220 تاريخ : پنجشنبه 15 تير 1396 ساعت: 22:07

حیوون خونگیم گم شده تازه داشت ترسم ازش میریخت، میذاشتمش رو دستم راه میرفت ************************* هیچ وقت سعی نکنید یه بچه حوزوی رو به چالش بکشین. یهو دیدین زد کل اعتقاداتی که داشتین رو منهدم کرد. بعد تنها حرفی که میتونین بزنین بهش اینه که: منکه رفتم جهنم، ولی تو از بهشت برام موز بنداز + نوشته دستینه های خورشید...
ما را در سایت دستینه های خورشید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgal-sol6 بازدید : 244 تاريخ : پنجشنبه 15 تير 1396 ساعت: 22:07

روبروی خونمون یه پارکه .یه پارک بزرگ که من عاشقشم .تو این پارک چند تا حوض و استخر و ابشاره. یکی از این حوض های اب، تقریبا روبروی خونمونه .میشه گفت بلند ترین قسمت پارک محسوب میشه. دو تا درخت بید مجنون هم هست. من عاشق بید مجنونم. دقیقا روبروی در خونمون یه بید مجنون خیلی بزرگه. خیلی بزرگ و باشکوه ... . دستینه های خورشید...
ما را در سایت دستینه های خورشید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgal-sol6 بازدید : 309 تاريخ : پنجشنبه 15 تير 1396 ساعت: 22:07

میگم: استاد، حجم مطالب خیلیه، فقط هم که دو روز فرصت داریم، اونم بازبون روزه، نمیشه خوند خوب.  لطف کنین مطالب رو کمتر کنین میگه: مگه دانشجو ها هم روزه میشن. اِدامش فقط سکوت بود... ****************** میگه: مامانشی؟ میگم: خالشم میگه: پس چرا اینقدر شبیهته؟؟ میگم: چون خواهرزادمه! میگه: نه دیگه مامانشی... دستینه های خورشید...
ما را در سایت دستینه های خورشید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgal-sol6 بازدید : 278 تاريخ : پنجشنبه 15 تير 1396 ساعت: 22:07

*نیم ساعت 20:30 دیدم، اندازه یه عمر افسردگی گرفتم!!! تو این کشور خبر خوب پیدا نمیشه عایا؟؟؟ باز دم ورزشکارامون گرم... گاهی بین یه عالمه خبر بد، میشن کور سوی اُمید برای ادامه حیات! *خدا ماندگار منو برای این محله ماندگار کنه. همیشه اولین نفری هست که وقتی تو محله اتش سوزی میشه با اتش نشانی تماس میگیره دستینه های خورشید...
ما را در سایت دستینه های خورشید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgal-sol6 بازدید : 217 تاريخ : پنجشنبه 15 تير 1396 ساعت: 22:07

* هوا یه جوری آمپر چسبونده که با شیر آب سرد میشه دوش آب گرم گرفت!!! *میگه: به قول بابابزرگ خدا بیامرزم(میگم:خدا رحمتش کنه)[خدا در جهنم رو باز گذاشته که اینقدر گرم شده!!!!] دورت بگردم، ببند اون درو دیگه پختیم * از الان دلم تنگ شده برای ماه رمضون! ولی فردا عیده، اخ جووووون *یه بوم و دو هوا شدن!!! * دستینه های خورشید...
ما را در سایت دستینه های خورشید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgal-sol6 بازدید : 283 تاريخ : پنجشنبه 15 تير 1396 ساعت: 22:07

* سوال؟؟؟ اگه ببینین یه مورچه داره زجر میکشه، چیکارش میکنین؟؟؟ میکشینش تا راحت بشهیا وِلِش می کنید به امید اینکه شاید خوب بشه؟  * نماز عید تموم شد . چادر نمازمو با چادر مشکیم عوض کردم. گوشیم رو برداشتم. دینگ دینگ. مبلغ واریزی به حساب شما. 700,000 ریال!!! از ناکجا آباد بود!   *بالاخره، بعد از یک م دستینه های خورشید...
ما را در سایت دستینه های خورشید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgal-sol6 بازدید : 288 تاريخ : پنجشنبه 15 تير 1396 ساعت: 22:07

یکی بود یکی نبود  ، همه بودن، خدا نبود    یه پسر جوون، تو یه محله قشنگ زندگی میکرد. این پسر خیلی خوب، اقا، نجیب، سربراه و مهربون بود تو محله بهترین بود. سرش به کار خودش بود. هیچ کی ازش بدی ندید. با همه مهربون بود. اما نشد ... نشد که خوب بمونه... که سربراه بمونه... که ادامه بده    دیپلشو گرفت اما دان دستینه های خورشید...
ما را در سایت دستینه های خورشید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgal-sol6 بازدید : 296 تاريخ : پنجشنبه 15 تير 1396 ساعت: 22:07